اين ستونها ضامن ماندگاري خانه هستند اما هيچ معماري براي محكمترشدن خانهاش سرتاسر آن را پر از ستون نميكند؛ طبق قاعده و نياز، با فاصله مناسب، ستونها را بنا ميكند كه هم خانه زيبا باشد و هم استوار. اينكه از ترس فروپاشي، كل فضاي قابلاستفاده را پر كنند از ستونهاي پهن و بههم چسبيده، براي همه دور از ذهن است. يك معمار خبره ميداند به چه فاصلهاي ستونهاي خانهاش را بنا كند و اين درست چيزي است كه شما و همسرتان بهعنوان ستونهاي زندگي مشترك بايد بدانيد. اينكه چگونه رفتار كنيد كه از ترس فروپاشي عشق و علاقهتان، بيش از حد به هم نزديك نشويد و همچنين آنقدر دور نايستيد كه رابطهتان فرو بريزد، هنري است كه معماري فضاي عاطفي ميطلبد. مديريت نوع دوستداشتن و نزديكشدن ميتواند كمك كند تا كنارهم باشيد اما راه نفس يكديگر را نگيريد.
- تعريفتان را از عشق اصلاح كنيد
عشق بين همسران تعريف خاص خودش را دارد. آن چيزهايي كه در داستانهاي نوجواني خواندهايد و تعاريف شعرا و فيلمهاي عاشقانه را كنار بگذاريد و واقعبينانهتر به اين قضيه نگاه كنيد. اگر بخواهيد يك عشق هيجاني و داستاني را تجربه كنيد در كوچه پسكوچههاي زندگي مشترك خسته ميشويد چون زندگي زير يك سقف، در كنار دوستداشتن از قواعد منطقي پيروي ميكند. صحبت يك عمر باهم بودن است. نياز داريد كه بتوانيد همديگر را دوست داشته باشيد و باهم گام برداريد، اما در يكديگر حل نشويد تا پاهايتان به هم گير نكند و باعث زمينخوردنتان شود. شما و همسرتان نياز داريد كه در اين مورد صحبت كنيد، كتاب بخوانيد، مشاوره بگيريد و در نهايت عشقتان را مديريت كنيد. تا زماني كه از بالاي ابرها به زمين نياييد و سعي نكنيد واقعيت خودتان، همسرتان و شرايط موجود را ببينيد، ممكن است گرفتار روياهايي باشيد كه به اصل رابطهتان لطمه بزند؛ مثلا، اينكه توقع داريد تمام وعدههاي غذايي را با هم بخوريد، درحاليكه هر دو يا يكي از شما شاغل است، ممكن نخواهد بود. چيدن يك سفره زيبا، روشنكردن شمع و هميشه با هم غذا خوردن زيباست اما درزندگي واقعي هميشه امكانپذير نيست.
- يك مرز باريك و مهم
شما و همسرتان بايد دلبسته هم باشيد نه وابسته. خروجي يك دلبستگي سالم، آرامبخش است اما وابستگي، نتيجهاش محدودكردن يكديگر و رفتارهاي تكانشي است كه به مرور زمان خستهكننده ميشود. اين همان چيزي است كه بايد مراقب مرزهايش بود تا بهجاي چسبندگي عاطفي، بتوانيد با هم پيوسته باشيد. پيوستگي يعني به همسرتان عشق بورزيد، با او احساس يگانگي كنيد، با ديدن احساس رضايت و خوشي در او شما هم خوشحال شويد و بودن او حس خوبي در شما ايجاد كند اما نبودن مقطعي او برايتان وحشتناك و ترسناك نباشد و حال خوبتان را از بين نبرد و همسرتان براي اينكه احساس رضايت كنيد مجبور نباشد مدام در يك قدمي شما بچرخد. اگر شما وابسته باشيد يعني آنقدر مجذوب همسرتان ميشويد كه اگر نباشد حس ميكنيد نابود خواهيد شد. اين احساسات در كلمات شايد زيبا بهنظر برسد اما در نهايت هم به خودتان و هم به طرف مقابلتان و در نتيجه به اصل رابطهتان آسيب ميرساند. اگر ميگوييم وابسته نباشيد به معني سردي در رابطه نيست. شما درعين حال بايد مراقب باشيد كه رابطهتان و گرماي آن، اولويت اول زندگي شما بماند؛ اولويتي بدون وابستگي بيمارگونه. اين مرز ظريف چيزي است كه براي خوشبختي به آن نياز داريد. ضربالمثلي كه ميگويد «از آنور بام افتادن» دقيقا اينجا كاربرد دارد. مراقب باشيد كه نه از اين طرف بام بيفتيد و نه از آن طرف.
- شناسايي وابستگيهاي آزاردهنده
اگر خودتان آگاه هستيد كه در چه موضوعاتي بيش از حد وابستگي داريد، يك مرحله جلو آمدهايد. اما اگر نميدانيد بهتر است با همسرتان در اين خصوص صحبت كرده و از او بپرسيد. شايد رفتار شما در نظر خودتان كاملا عادي باشد اما او طور ديگري دوست بدارد؛ پس باخبر شدن از نقطهنظرات او كمك ميكند تا زودتر به آن وابستگي سالم كه ايجادش زمانبر است، برسيد. فكر نكنيد زوجهاي خوشبخت از روز اول مرز بين وابستگي سالم و ناسالم را ميدانستند. بسياري از آنها با آزمون و كمترين خطا به نقطه دلخواه رسيدهاند. بهتر است گفتوگوي شما دوطرفه باشد؛ يعني اگر شما هم جايي حس ميكنيد همسرتان نياز به تغيير دارد بيان كنيد. مثلا شايد شما فكر ميكنيد در طول روز چندين بار تماس تلفني با هم يعني دوستداشتن يكديگر و البته كه بايد از حال هم باخبر باشيد اما گاهي همين تماسهاي پيدرپي، مخصوصا وقتي طرف مقابلتان سرش شلوغ است، نميتواند پاسخگو باشد و نگران ناراحت شدن شماست، ميتواند بهجاي آنكه پيامآور دوست داشتن و حس خوب تعلق باشد، ايجاد كلافگي كند. از همسرتان بپرسيد كه دوست داري در طول روز با تو تماس بگيرم؟ به نظرت چندبار با هم صحبتكردن، ميتواند مناسب باشد؟ توقع خودتان را هم بگوييد. اگر دوست داريد حتما همسرتان به شما زنگ بزند، با او در ميان بگذاريد. در بيان خواستههاي عاطفيتان كوتاه نياييد اما صبور باشيد. برخي از آقايان دليلي براي زنگزدن احساس نميكنند و تا قبل از ازدواج هم هيچ وقت به مادرشان در طول روز زنگ نميزدند. اگر شما دوست داريد اين كار را انجام دهد، بهطوري كه حالت دستوري نباشد، از او بخواهيد. علاوه براين، خودتان هم گاهي اين كار را انجام دهيد اما مراقب باشيد بهجاي ايجاد حس تعلق، او را كلافه نكنيد.
- خودتان را فراموش نكنيد
علاقهمنديهاي شخصي خودتان را حفظ كنيد. تلاش براي موفقيت فردي كه در نهايت به نفع خانوادهتان هم خواهد بود، به شما كمك ميكند تا از موفقيتهاي همسرتان هم لذت بيشتري ببريد. استحاله كامل در همسر و نقشي كه در خانواده داريد ميتواند باعث وابستگي بيمارگونه شود. شما در عين نيازتان به محبت و عشق همسرتان، در مواقع لزوم تشخيصها و خواستههاي خود را بيان كنيد كه شايد هم راستاي خواستههاي طرف مقابل نباشد اما ياد ميگيريد باهم گفتوگو كنيد و تفاوتها را بپذيريد. اگر دنبال يكيبودن باشيد، نتيجهاش وابستگي اشتباه خواهد بود، نه يك دلبستگي بالنده.
- وقت عمل رسيده
وقتي وابستگيهاي آزاردهندهتان را شناسايي كرديد، نوبت به برنامهريزي براي رفع آن رفتارها ميرسد؛ مثلا شما توقع داريد همسرتان هرجا ميرود حتما با هماهنگي شما باشد و كامل توضيح دهد كه چرا رفته و با چهكسي حرف زده است. خودتان هم همين كار را انجام ميدهيد كه جاي گله و شكايت نباشد. اگر در گفتوگوي دونفرهتان به اين نتيجه رسيديد كه همسر شما نه دوست دارد مدام در حال گزارشدهي باشد و نه اينكه ريزعملكردهاي شما را بشنود، بهتر است برنامهاي بريزيد تا اين رفتار را كنترل كنيد. اول از همه با خودتان كنار بياييد كه وقتي به همسرتان اطمينان داريد، نيازي نيست كه در روابط شغلي و اجتماعي او به اشراف صددرصدي برسيد. بايد مراقبش باشيد، از او حمايت كرده و طوري رفتار كنيد كه او حس كند حضورتان را كنار خودش دارد اما مانند مأمور بازرسي رفتار نكنيد. اگر او فراموش كرد به شما بگويد كه بعدازظهر براي جلسه به فلان شركت ميرود و تماس گرفتيد و در محل كارش نبود، به او اطمينان كرده و بازخواست نكنيد. بگذاريد چيزهايي را كه دوست دارد برايتان تعريف كند و احساس گزارشكاردهي نداشته باشد. شما هم از اتفاقات طول روز تعريف كنيد اما پاورقيهايش را چندان طول و تفصيل ندهيد.
نظر شما